
دغدغههای زائران در بزرگترین پایانه اتوبوسرانی شرق کشور
مشهد، دومین کلانشهر کشور، با نزدیکشدن به فصل تابستان از همیشه شلوغتر است. همزمانی روزهای خرداد با اعیادی، چون قربان و غدیر باعث افزایش سفرهای زیارتی به مشهد شده است. علاوهبراین برخی از مسافران برای درمان به این شهر سفر میکنند. این دلایل باعث شده است مشهدالرضا (ع) به یکی از پرترددترین مقاصد کشور تبدیل شود.
یکی از مسیرهای مهم ورود به مشهد، پایانه مسافربری امامرضا (ع) در محله امامرضا(ع) است؛ جایی که روزانه هزاران نفر از آن به شهر وارد یا از آن خارج میشوند، اما این تردد پرشمار همیشه با رضایت همراه نیست.
این گزارش، تلاشی است برای شنیدن صدای مسافرانی که در گرما و آغاز تعطیلات تابستانی، با چمدان و دغدغه وارد این شهر میشوند تا چندروز را میهمان حضرترضا (ع) باشند و با خاطراتی خوش به شهرشان برگردند.
جای خالی تابلوهای راهنمای زائر
قبل از ورود به پایانه، در میان ازدحام افرادی که چمدان به دست وارد سالن میشوند، چهرههایی هستند که مدام به اطراف نگاه میکنند، انگار بهدنبال مسیری یا علامتی میگردند. پدر و پسری که از خوزستان آمدهاند، چمدانبهدست در محوطه میچرخند.
علیاکبر سالاری میگوید: سه بار از مردم پرسیدم درِ ورودی ترمینال کجاست؛ چون اینجا تابلویی وجود ندارد که مسافر را راهنمایی کند. اگر چهار تا بنر یا دو تابلو درستوحسابی بزنند، خیلی از سردرگمی مسافران کم میشود.
او ادامه میدهد: تاکسی، ما را جلو در پیاده کرد و گفت همینجا پایانه است! کلی دور خودمان گشتیم تا در ورودی را پیدا کردیم. آن طرف خیابان، قبل از ورودی پایانه پر از خاک است؛ معلوم نیست دارند چه میکنند! این طرف هم که رانندگان تاکسی دنبال کار خودشاناند و توجهی نمیکنند مسافر ازشان نشانی میپرسد.
سالاری با دلخوری میگوید: برای شهری مثل مشهد که بخشی از اقتصادش برپایه زائر و مسافر میچرخد، نبود چند تابلو راهنمایی ساده، خوب نیست.
یک ساعت انتظاربرای حرکت اتوبوس
در سالن انتظار پایانه، جایی که نور خورشید از پنجرهها با شدت میتابد و کف سالن را همچون صفحهای براق روشن کرده است، صدای چرخهای چمدان، گفتوگوهای پراکنده و گاه فریاد و گریه بچهها در هم میپیچد.
مریم نیکپندار، زنی با چهرهای سوخته از آفتاب و چادری مشکی، یکی از مسافران است که با دو کودک خردسالش به سالن انتظار آمده. چمدانش را در گوشهای رها کرده و خودش روی پلههای وسط سالن نشسته است. میگوید: برای دیدن پدر و مادر سالمندم از زاهدان به مشهد آمده بودیم. یک ساعتی است که منتظرم تا نوبتمان شود و سوار اتوبوس شویم.
درباره دلیل نشستنش روی پلهها میگوید: همه صندلیها پر است. بچهها خستهاند؛ من هم پادرد دارم. اگر تعداد صندلیها برای نشستن سالمندان و خانوادهها بیشتر بود، تحمل این شلوغی و انتظار آسانتر میشد.
او که هرسال چند مرتبه به مشهد سفر میکند، توضیح میدهد: خیلی کم پیش آمده است که اتوبوس سر ساعت حرکت کند؛ باید حداقل یکساعتی را در سالن انتظار باشیم. همیشه هم به خودم میگویم اینقدر زود نرو پایانه! ولی باز فکر میکنم شاید این دفعه اتوبوس سر ساعت حرکت کند و جا بمانیم.
اصرار پشت اصرار!
روی یکی از صندلیهای فلزی مینشینم. اطرافم پر از افرادی است که هرکدام مسافر مقصدیاند؛ مردی با کودک خوابآلود در آغوش، زن سالخوردهای با چادر افتاده روی شانه و دختری که گوشه سالن ایستاده است و مدام به گوشیاش نگاه میکند. هنوز چنددقیقهای از نشستن من نگذشته که مردی میانسال با پیراهنی نیمهاتو کشیده، آرام نزدیک میشود و میپرسد: «مسافر تهران هستی؟ ماشین دارم؛ همین الان راه میافتیم.»
سرم را به نشانه «نه» تکان میدهم. هنوز نگاه مرد محو نشده که دیگری با شتاب و چربزبانی میرسد: «بیرجند؟ بیرجند دارم. الان حرکت میکنم.»
انگار در این سالن، هر چهرهای میتواند یک «مسافر احتمالی» باشد. برخی از این رانندهها آنقدر پافشاری میکنند که مسافر احساس ناامنی میکند؛ نه یونیفرم دارند و نه نشانهای که مشخص کند رانندهاند. فقط کلماتاند و اصرار که درمیان همهمه و شلوغی پایانه درحال رفتوآمدند.
بلیتی که نیست صبری که تمام میشود
نزدیک باجه فروش بلیت، صدای اعتراض بلند است. مردی حدودا چهلساله با تهریش و پیراهن نخی روشن، چشمانش از خستگی و عصبانیت تیره شده است. به یکی از کارکنان شرکت مسافربری میگوید: دو روز است دنبال بلیت برای ایلام میگردم؛ نیست. چرا برای استانهای غربی همیشه بلیت کم است؟
دو روز است دنبال بلیت برای ایلام میگردم؛ نیست. چرا برای استانهای غربی همیشه بلیت کم است؟
یکی از کارکنان که ترجیح میدهد نامش را نگوید، آهسته میگوید: واقعا ظرفیت محدود است. اگر در ایام شلوغ مثل نوروز، تابستان یا دهه آخر صفر باشیم، بلیتها سریع تمام میشود. ولی اگر ایام پیک نباشد، تعداد مسافر برای استانهای غربی کم است و شرکتها ترجیح میدهند بهجای آنکه ماشینشان خالی برود، برای مسیر دیگری مسافر سوار کنند.
تاکسیها، سفر را تلخ میکنند
در خروجی پایانه، جایی که آفتاب مستقیم میتابد و سایهای برای ایستادن نیست، صف خودروهای سواری و تاکسیها بدون نظم مشخصی به چشم میخورد.
خانم جوانی که علاقهای ندارد نامش را بگوید با کلاه آفتابگیر و عینک آفتابی، درحالیکه کیف بزرگی را روی شانهاش جابهجا میکند، با لحن خستهای میگوید: تاکسیها صف بستهاند و اصرار دارند که شما را به مقصد برسانند، ولی کرایههایشان زیاد است. بعضی از آنها حتی برخورد مناسبی ندارند، فریاد میزنند یا مسافر را مجبور میکنند هممسیر سوار کند.
او میافزاید: این درحالی است که با هزینه کمتری میتوانید از تاکسیهای اینترنتی استفاده کنید و به مقصدتان برسید.
تاخیر و بیملاحظگی برخی زائران
کنار یکی از اتوبوسهایی که از تمیزی برق میزند، آقاجواد، رانندهای با چهرهای آفتابسوخته و دستمالی که مدام صورتش را با آن خشک میکند، به اتوبوسش تکیه داده و منتظر است. توضیح میدهد: پانزدهدقیقه از ساعت حرکت گذشته، ولی هنوز چهار نفر که بلیت خریدهاند، نرسیدند. باید صبر کنیم، چون مشخصاتشان ثبت شده، اما ازطرفی صدای سایر مسافران درمیآید. معمولا نیمساعت برایشان صبر میکنیم، سپس راه میافتیم؛ البته همین زمان کم هم صدای سایر مسافران را درمیآورد.
با لحنی کنایهآمیز پی حرفش را میگیرد و میگوید: الان مانند گذشته نیست که تأخیرها زیاد باشد، اما شما با هواپیما هم سفر کنی، تأخیر خودش را دارد!
او ادامه میدهد: برخی اوقات ما با ظرفیت خالی حرکت میکنیم، شاید توی مسیر در شهرهای دیگر مسافری بود و سوار شد و اگر مسافری سوار نشود، ضرر است.
اگر ناراحتی هوایی برو!
ناهید کاظمی، زنی میانسال با چهرهای خسته، وقتی از اتوبوس پیاده میشود، با لحن ناخوشایندی میگوید: اتوبوسی که از تهران سوار شدیم، وضعیت خوبی نداشت. کولر درست کار نمیکرد. انگار نه انگار کسی باید چند ساعت داخل آن بنشیند.
او که بسیار ناراحت است، با چهرهای در هم فرورفته میگوید: سوار که شدیم، از همان اول راننده بد رانندگی میکرد. انگار دنبال مسابقه بود. بارها از ماشین جلویی سبقت گرفت، طوری که همه تنمان میلرزید. از پنجره بیرون را که نگاه میکردم، فقط دعا میکردم سالم برسیم.
ناهیدخانم ادامه میدهد: شاگردراننده هم بیتوجه به اینکه بین مسافرها خانواده حضور دارد، با صدای بلند شوخیهایی میکرد که واقعا خجالت کشیدم. احساس ناامنی تنها مربوطبه سرعت اتوبوس نبود، بلکه رفتارهای درون ماشین، بهویژه برای زنان و خانوادهها، آزاردهنده و ناخوشایند بود.
دلش نمیخواهد بیشتر توضیح دهد فقط به عنوان جمله آخر میگوید: وقتی اعتراض کردم، شاگرد راننده با تمسخر گفت «خب دفعه بعد هواپیما بگیر!» یعنی ما حقی در این سفرها نداریم و فقط باید بنشینیم و تحمل کنیم؟
راننده بدون نگاهکردن به وزن چمدانها گفت که بار زیاد است و باید پول بیشتری پرداخت کنید
حجم استاندارد بار چقدر است؟
خانم نادری، زنی حدودا شصتساله با صورتی خسته و چادر سادهای که با سنجاق زیر چانهاش بسته، کنار دو چمدان ایستاده است. چمدانها را طوری چیده است که رفتوآمد دیگران را سد نکند، اما نگاهش نگران و چشمش به اتوبوس خاکگرفتهای است که آماده سوار کردن مسافران است.
او میگوید هنگام تحویل بار با برخوردی نامناسب روبهرو شده است؛ «راننده بدون نگاهکردن به وزن چمدانها گفت که بار زیاد است و باید پول بیشتری پرداخت کنم. وقتی اعتراض کردم، پاسخ داد یا مبلغ اضافه را پرداخت کن یا بار را تحویل نمیگیریم.»
خانم نادری که از کرمان به مشهد آمده است، اضافه میکند: این چمدانها وسایل شخصی من هستند و برای یک هفته سفر آماده شدهاند. نه سنگین هستند و نه بزرگتر از معمول. نمیفهمم چرا باید برایش پول اضافهتر داد!
مسیر طولانی، چالشی برای بیمار و سالمند
از در ورودی پایانه تا محل سوارشدن به اتوبوس، مسیر نسبتا طولانی است و برای سالمندانی که عصابهدست یا با ویلچر حرکت میکنند، طاقتفرساست.
مسلم محمدی، مردی حدود هفتادساله با پاهایی که به سختی قدم برمیدارد، چمدان کوچکش را روی چرخ گذاشته است و درحالیکه عرق از پیشانیاش میچکد، توضیح میدهد: ازهمان در ورودی تا سالن چندبار مجبور شدم بایستم. فاصله زیاد است. هیچ سایهای نیست. وسیلهای هم برای کمک نبود. برای زیارت امام رضا (ع) که میرفتم از همان در ورودی حرم، ماشینهای برقی، من را تا جلو در ورودی صحن میبردند و از آنجا هم با کمک خدام و ویلچر راهم را میرفتم ولی اینجا خیلی وضعیت نامناسبی دارد.
او که همیشه با قطار رفتوآمد میکند، این بار بهدلیل اینکه نوبت معاینه دکتر داشته ناچار شده بلیت اتوبوس بگیرد تا به شهرش بازگردد و گویا از این موضوع اصلا رضایت ندارد.
بهرهبرداری از پروژه جلوخان پایان سردرگمی مسافر
معاون اجرایی سازمان پایانه مسافربری امامرضا (ع) با تأکید بر اینکه «وظایف ما ارائه خدمات به مسافر است»، توضیح میدهد: درباره سردرگمی مسافر برای ورود به ترمینال تا چند وقت پیش بنرهایی برای راهنمایی از ابتدای ورودی تا سمت سالن نصب بود ولی بهدلیل اجرای پروژه جلوخان به ناچار هر بار مسیری را میبندیم تا پروژه پیش رود.
برخی اوقات ما با ظرفیت خالی حرکت میکنیم، شاید توی مسیر مسافری سوار شد
مجید عباسزاده ادامه میدهد: با توجهبه اینکه در حال حاضر پروژه پیشرفت نوددرصدی دارد و تا پایان تیرماه به بهرهبرداری میرسد، مشکل سردرگمی مسافران برطرف خواهد شد. البته ورود مسافر با تاکسی و خودرو سواری تا نزدیکی در سالن ورودی مجاز است ولی برخی از تاکسیهای شخصی و اینترنتی از ناآگاهی مسافر سوءاستفاده کرده و او را قبل از ورودی محوطه با این بهانه که اجازه ورود نداریم، پیاده میکنند.
او درباره کمبود صندلیهای انتظار مسافر نیز اینگونه توضیح میدهد: صندلی به تعداد کافی برای نشستن در همه جای سالن وجود دارد ولی برخی از مسافران میخواهند درست وسط سکو و نزدیک به گیت شرکتها بنشینند. ازطرفی برای استراحت مسافران در طبقه منفی یک، فضایی با ظرفیت سیصدمسافر به اضافه شهر بازی برای کودکان وجود دارد که میتوانند در این فضا با آرامش استراحت کنند تا ساعت حرکتشان برسد.
معاون اجرایی سازمان پایانه مسافربری امامرضا (ع) یادآور شد: مقرر شده است باتوجهبه افزایش تعداد مسافر در تابستان، جایگاه قرارگیری تاکسیها تغییر کند تا از این طریق رفتوآمد مسافران با سهولت بیشتری انجام شود. درباره نرخ تاکسی و درصورتیکه آنها مزاحمتی برای مسافر داشته باشند، مسافر میتواند این موضوع را با بازرسان ما درمیان بگذارد تا به شرکت تاکسیرانی اطلاع دهیم.
برخورد با راننده متخلف، حتی در جاده
معاون حملونقل ادارهکل راهداری و حملونقل جادهای خراسان رضوی با تأکید بر رعایت حقوق مسافران در خرید بلیت، از برنامهریزی دقیق برای جلوگیری از فروش بلیتهای لحظه آخری با نرخ غیرقانونی خبر میدهد.
او میگوید: همه فروشها ازطریق درگاه اینترنتی انجام میشود تا شفافیت برقرار باشد و هزینهای اضافه به مسافر تحمیل نشود. حتی در مواقعی که ظرفیت اتوبوسها تکمیل شده است، شرکتها موظفاند بلافاصله ظرفیت فوقالعاده ایجاد کنند و بلیت با همان نرخ مصوب دراختیار مسافر قرار گیرد.
رضا صحراگرد درباره تخلف رانندگان نیز میگوید: درصورت استفاده از الفاظ زشت، برخورد نامناسب یا حتی تخلفات رانندگی و همچنین گرفتن مبلغی بهعنوان اضافه بار، مسافر میتواند با سامانه۱۴۱ تماس بگیرد. کافی است شماره پلاک یا ویژگیهای اتوبوس و مسیرش را اعلام کند تا ما همان لحظه ازطریق گشتهای جادهای وارد عمل شویم.
وی یادآور شد: اتوبوسها باید رأس ساعت تعیینشده حرکت کنند و حداکثر تأخیر مجاز بیستدقیقه است. اگر این زمان بیشتر شود، مسافر میتواند شکایت خود را از همان سامانه پیگیری کند. ما مکلف به برخورد قانونی با شرکت یا راننده خاطی هستیم.
یکی از مشکلات تکرارشونده پایانه مشهد، کمبود بلیت برای مسیرهای غربی کشور در ایام پرتقاضا مانند دهه پایانی صفر یا تعطیلات نوروز است. صحراگرد دراینباره توضیح میدهد: تقاضا برای سفر به برخی از استانهای غربی کشور اغلب زیاد نیست. در ایام شلوغی، شرکتها برای رقابت، ناوگان ویژهای اختصاص میدهند، اما در سایر ایام سال، برای سفر به این شهرها، ابتدا باید به تهران رفت و از آنجا مسیر را ادامه داد. البته این موضوع در قیمت بلیت تفاوت چندانی ایجاد نمیکند.
* این گزارش سهشنبه ۲۷ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۵ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.